سلام خدا بر شهیدان راه حق و سلام بر شما عزیزان

این صدا می آید خرمشهر شهر خون آزاد شد و من با خود مگویم چه خبر است در خرمشهر ؟؟؟ برای پیروزیشان جشن گرفتند یا برای برادران شهیدشان عزا گرفتند

واقعا برای من با اینکه انسان درستی نیستم سخته که بدونم نامردانی بودند(هنوز هم هستند)که همزبانان خودشون رو در خرمشهر تیر باران کردند.

سخته که بدونم صدام لعنت الله علیه هدفش رو از جنگ با مسلمانان ایران فقط عزت اعراب بدونه اما عرب های خرمشهر رو قتل عام کنه و در گور دسته جمعی دفن کنه.

چه مردانی بودند همه ی کار و آینده و لذت ها دنیا  رو رها کردند و خاک جبهه خو گرفتند.یادتان گرامی.

 سخت ترین روز های جنگ 200نفر که بیشترشان از آموزش نظامی برخوردار نبودند و در حالی که از نبود مهمات در مضیغه بودند جلوی چند لشکر زرهی بعثی که غرق در اسلحه و دوره دیده بودند 33روز مقاومت جانانه و مرد افکن کردند.

کتاب پر طرفدار دا بی شک از بهترین کتاب هایی است درباره ی روز های آغازین جنگ نوشته شده و تعدادی از هنرمندان سینما و غیره این کتاب رو خوندن و ما رو به خوندن این کتاب دعوت کردند.

خودم سال گذشته  دا رو  یه نفس خوندم و به اتمام رسوندم الآن کروبی این کتاب رو رایگان توزیع کرده اون هم با توجه به قیمت این کتاب(۱۲۰۰۰تومان)که توزیع بین مردم مسلما هزینه ی خیلی بالایی داره.

توی این کتاب مکرراز کروبی به نیکی یاد شده حالا کروبی داره با زوم کردن روی اعمال گذشته اش که حتی معلوم نیست از روی اخلاص بوده یا نه برای خودش تبلیغ میکنه تا نهایتا با کمک ضد انقلاب به اهداف شومش تحقق ببخشه.

البته لازم به ذکر است که بنده این کتاب رو قبول دارم و منظورم زیر سوال بردن کتاب و نویسنده اش نبود بلکه منظورم سو استفاده از خون شهدای عزیز بود.

خداوند به ما بصیرت عطا بفرماید.

 اونا که دنیا رو به بازی میگیرن

اونا که تو بند محبت اسیرن

اونا که زیر بار ذلت نمیرن

آخر یه روز شهید میشن

شهدا تو کویر دلا، بارونند

کلید قفل هر زندونند

تو خونه ی خدا مهمونند

میگیم یا علی با شهدا

میریم تا خدا با شهدا

میگیم یا حسین با شهدا

میریم کربلا با شهدا

اونا که عاشقی رو تصویر میکنند

اونا که یا حسین رو تفسیر میکنند

اونا که آسمون رو تسخیر میکنند

آخر یه روز شهید میشن

شهدا، حقیقت رو پیدا کردند

درای رحمت رو وا کردند

زندگیمونو زیبا کردند

کبوتر میشیم با شهدا

هوایی میشیم با شهدا

حسینی میشیم با شهدا

خدایی میشیم با شهدا

اونا که می مونند پای باورشون

اونا که پای دل می بازند سرشون

اونا که فاطمه میشه مادرشون

آخر یه روز شهید میشن

شهدا همنشین مولاشون اند

دوای درد بی درمون اند

راه سعادتو میدونند

باید وعده کرد با شهدا

با رهبر باشیم با شهدا

اینه قولمون با شهدا

تا آخر باشیم با شهدا

سلام به همگی 

ه خاطره از زمان دفاع مقدس گذاشتم که خیلی زیباست

نقل خاطره از کتاب حماسه ی یاسین نوشته ی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد از دوران جنگ

هر موقع از شب که اتفاقی از خواب بیدار میشدم میدیدم کسی در اتاق نیست!

این برایم معما شده بود. کار طاقت فرسای آموزش غواصی دیگه رمقی برای کسی باقی نذاشته بود واقعا شبهایی که قرار نبود به کارون برویم از خستگی بیهوش میشدم.اما بچه ها این شب ها رو هم غمیمت میشمردن و به راز و نیازمی پرداختن یک شب از خواب بیدار شدم دیدم کسی در اتاق نیست!رفتم بیرون چون معمولا صابون در دستشویی نبود کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم . ناگهان یکه خوردم.پشت کارتن های تغذیه قامتی بلند ولی خمیده با گردنی کج دیدم رفتم داخل زیرنور مهتاب چهره ی ملتهب و گریان و دستان به التماس بلند شده مسعود هم نوا شدم در قنوت داشت تندتند با اشک و ناله مناجات شعبانیه را از حفظ میخواند و اشک می ریخت دیگر نیازی به صابون نبود پاک شدم و شسته!